علل گرايش به ضدّيت با ولايت فقيه
خبرگزاري فارس: امروز تنها الگوي توحيدي حكومت در جهان، حاكميت ولايت فقيه است كه در جاي خود اين موضوع اثبات شده است، اما گرايش به ضديت با آن هم عواملي دارد كه نبايد از نظر پنهان داشت.
به گزارش خبرنگار فارس ولايت فقيه به معناي حاكميت سياسي شبيهترين شخص به شخصيت، سيره و سنّت رسول الله(ص) و ائمه اطهار(ع) براي يك مسلمان پيرو اهل بيت(ع) كه حقيقت جو و عاري از اغراض منفي است،امري واضح، روشن و شبه بديهي است.
از اين رو بحث ولايت فقيه؛ يك بحث عقلي ـ كلامي بوده و در ذيل بحث امامت ميگنجد و آنچه در فقه در اين زمينه بحث ميشود و احاديث متعددي كه در اين باره هست، در واقع حكم مؤيد دارند. با همه دلايل روشن عقلي و نقلي در باب بحث ولايت فقيه كه در كتابهاي مربوطه به طور گسترده مورد بحث واقع شده است؛ هر از چندي شاهد انتشار مطالبي هستيم كه اين ركن اساسي نظام اسلامي را هدف گرفته است.
در اين نوشتار به علل و عوامل اين گونه ضدّيتها ميپردازيم كه در قالب بحث علمي و فكري مطرح ميشوند. الگوي اين مباحث، بحث علل گرايش به ماديگري در كتاب شهيد مطهري است.
*بررسي علل و عوامل گرايش به ضدين با ولايت فقيه
1.سپاسگزاري از ميزبان و ولي نعمت معاند
يكي از سياستهاي سازمانهاي جاسوسي غرب به ويژه سيا در مواجهه با كشورهاي ناسازگار با منافع آنها در طول تاريخ،استفاده از اصل «احسان كن و مديون كن» براي استفاده ابزاري از مخالفان و منتقدان اين گونه كشورها بوده است.
مطابق اين اصل كه صحّت آن مورد تاييد علم و دين است؛[براي مثال در كلمات قصار داريم «الانسان عبيدُ الاحسان»؛(انسان بنده و برده احسان است) يا " اَحْسِنْ لمَن شِئت تكنْ اَميره " (به هر كسي كه مي خواهي احسان كن تا سرور و امير او شوي)؛ ] آنها افراد مورد نظر خود را كه غالبا از منتقدين؛ مخالفين و ورشكستههاي سياسي هستند، شناسايي ميكنند، در گام دوم با طعمههاي مانند در اختيار گذاشتن كرسي تدريس در فلان دانشگاه (در حالي كه اين افراد گاهي از حداقل مهارت زبان بهرهمند نيستند، چه رسد به اين كه قادر به تدريس به زبان كشور بيگانه باشند) و غيره به مكانها و موقعيتهاي مدنظر خود ميكشانند تا بتوانند اشراف كامل داشته باشند.
در گام سوّم در حدّ وفور امكانات رفاهي و عيش و نوش را براي اين عده فراهم ميكنند. بعد از مدت قابل توجهي، طبق اصل «هل جزاء الاحسان الا الاحسان» (آيا پاسخ احسان غير از احسان است؟) در اين افراد طبق اقتضاي فطرت انساني، نوعي حس مديون بودن و تلاش براي سپاس از ميزبان خادم بوجود ميآيد.
چون اين همه خدمت بدون طمع و مجاني نيست.در اين گام اين چهرهها كه در دام اين سازمانها افتادهاند در حالي كه ممكن است خودشان هم ندانند؛ خدمتي ميكنند كه خوشايند ميزبان خدوم باشد.
حال در دشمني با نظام مقدس اسلامي چه خدمتي والاتر و بالاتر از زير سوال بردن اصل ولايت فقيه كه در واقع ركن اين نظام است و دشمن و صهيونيزم جهاني به اهميت ان به ويژه بعد از فتنه بزرگ پي برده اند؟
در حاشيه اين عامل نبايد از وجود نوعي احساس حقارت حتي در بين قشر فرهيخته و خواص جهان سوم، غافل بود. اين احساس حقارت نسبت به فرهنگ و تمدن غرب، گاهي در نوعي حرص، ولع و به تعبير قرآني شحّ نسبت به اقامت در آن كشورها ظهور و بروز ميكند. به ويژه اگر عناوين كاذب همانند در اختيار داشتن كرسي تدريس و غيره را هم به دنبال داشته باشد. اين احساس حقارت را ميتوان از لابلاي گفتهها و نوشتههاي و فخر فروشيهاي اين عده به وضوح مشاهده كرد.
همچنين وجود نوعي ضعفهاي اخلاقي و نپرداختن به تزكيه در طول دوره تحصيل هم زمينه ساز چنين احساس حقارتها و در نتيجه نشستن در كانون دشمن و تيراندازي كردن با قلم به سوي مقدسات نظام ميشود كه براي برقراري و پايداري آن هزاران جوان پاك و خدايي،خون مقدس خويش را هديه كردهاند.
2.ضعفهاي اخلاقي مانند عجب و كبر
نه تنها در بحث ولايت فقيه، بلكه حتي در مباحث مربوط به اصول دين، گاهي وجود دو رذيلت اخلاقي عجب و كبر باعث ميشود كه فرد را به سوي ساز مخالف زدن براي نشان دادن نوعي برتري كاذب و توهم آميز بكشاند. شايد در بين آفاتي كه اهل علم را تهديد ميكند، هيچ آفتي به اندازه كبر خطرناك نباشد وجود همين خصلت در برخي مدعيان به اصطلاح روشنفكري ديني آنها را به انديشه كاذب زير سؤال بردن عصمت معصومين(ع) و تنزّل دادن قرآن كريم در حدّ مكاشفات و نوعي شعر و غيره، سوق داده است. وقتي اين رجس اخلاقي به اصول دين رحم نميكند؛ چگونه مي توان توقع داشت كه در متفرّعات اصول دين بي اثر باشد؟
3.نياز به مورد توجه واقع شدن
انسان موجودي است كه از نوزادي تا آخرين لحظههاي زندگي شديداً محتاج توجه است. اگر اين نياز ارضاع نشود؛ تبديل به يك عقده ميشود. در اين بين سياستمداران؛ انديشمندان؛ و اقشار ديگر خواص كه روزي روزگاري مورد توجه شديد جامعه بودهاند؛ و ناگهان در اثر ورشكستگي سياسي يا بروز و ظهور افعال يا صفات باطل آنها براي امت؛ از كانون توجه بودن، خارج ميشوند و به نوعي انزوا و مهجوريت مبتلا ميشوند؛ اين حس نياز به توجه، آنها را وادار مي كند گاهي اقداماتي بكنند كه توجه جامعه يا حداقل خواص را به خودشان جلب كنند.
اين اقدامات در واقع نوعي فرياد هستند كه: ايهاالناس ما هنوز نمردهايم؛ ما زندهايم؛ چرا با ما به حكم مردهها برخورد ميكنيد؟ درست شبيه كودكي كه بعد از تولّد نوزادي در خانواده مورد بي توجّهي واقع ميشود؛براي مورد توجّه دوباره واقع شدن؛ شيشهاي ميشكند و حادثهاي به وجود ميآورد تا به اهل خانه اثبات كند كه او هم هست.
4.جلب توجه بيگانگان
در سالهاي گذشته برخي به اصطلاح هنرمندنماها كه گويا براي آنها، خودخواهي و رسيدن به منافع پست و حقير دنيوي، اعمّ از شهرت و زر، اولويت بيشتري داشت تا ميهن دوستي و در خدمت يك انقلاب مقدس بودن؛ به اين فرمول رسيده بودند كه اگر ميخواهي مورد توجه و مورد لطف جشنوارههاي فيلم و تئاتر غرب، مانند جشنواره فيلم كن و غيره واقع شوي؛ پس با نظام حاكم ضديت كن.
براين اساس به ساختن فيلمهايي رو آوردند كه در آنها، نظام اسلامي در نهايت بي انصافي، سياه نمايي ميشد. وضعيت داخلي كشور و اموري مانند حقوق زنان و حقوق زندانيان، فوقالعاده تير و تار نشان داده ميشد و ...
چه بايد گفت درباره دو صحنه كه در يكي، جواني همه هستي خود را در طبق اخلاص گذاشته تا در راه دين و ميهن قرباني كند و در صحنه ديگري؛ انسان نمايي براي رسيدن به منافع پست و حقير دنيوي، حاضر ميشود كشور خود را بدنام، سياه و ظلماني نشان بدهد؟
به هر حال گاهي علت ضدّيت خواص با ولايت فقيه اين فرمول است كه هرچقدر از اين ركن دور شوي يا به ضديّت با آن روي آوري، آغوش دشمن بيگانه به همان مقدار به روي تو گشوده خواهد شد.
5.حسد ورزي
اين سخن حتي ريشه در احاديث دارد كه حدّ اكثر حسد بين اهل علم توزيع شده است. از يكي از بزرگان علم و دين مشهور است كه گاهي به شوخي خطاب به شاگردان ميفرمودهاند: نود و نه درصد حسد را خداوند در اهل علم به وديعت گذاشته و يك درصد را در عامّه مردم كه در آن يك درصد هم اهل علم را شريك قرار داده است.
وافعيت تلخ اين است كه در بسياري از موارد علت اصلي و باطني ضديت با ولايت فقيه؛ نوعي حسادت است.اين مورد امري مشهود است و چندان نياز به شرح و تفصيل ندارد.
____________________
نويسنده: محسن حكمت
____________________
در خطبههاي نماز جمعه ورامين صورت گرفت؛
انتقاد شديد امام جمعه ورامين از وضعيت حجاب
خبرگزاري فارس: امام جمعه ورامين با انتقاد شديد از وضعيت حجاب و عفاف خواستار اقدام سريع مسئولان و مردم در راستاي رفع اين معضل شد.
به گزارش خبرگزاري فارس از جنوب استان تهران، آيتالله سيدمرتضي محمودي گلپايگاني در خطبه اول نماز جمعه اين شهر با تسليت شهادت امام صادق (ع) به امام عصر (عج) و تمام شيعيان جهان به تشريح شرايط موجود بر بلاد اسلامي در زمان آن حضرت پرداخت و آن شرايط را بسيار مناسب براي ترويج مذهب تشيع و تربيت شاگردان فراوان دانست.
امام جمعه ورامين با اشاره به شرايط زمان امام صادق (ع) افزود: در آن زمان بنيعباس و بنياميه در حال كشمكش براي كسب خلافت بودند و فرصت نيافتند سد راه امام شوند و حضرت توانست بيش از 4 هزار شاگرد تربيت كرده و بيش از 36 هزار حديث از ايشان روايت شده است.
محموديگلپايگاني در خطبه دوم نيز ابتدا از بخشدار مركزي ورامين تشكر كرد و در ادامه به وضعيت بيكاري، گراني و تورم در جامعه اشاره و خاطرنشان كرد: دولت همه سعي و تلاش خود را براي برطرف كردن اين مشكلات ميكند ولي همچنان اوضاع مناسب نيست.
امام جمعه ورامين در ادامه يكي از عوامل عدم موفقيت دولت در برطرف كردن اين مشكلات را عدم تعاون و سودجويي برخي از افراد دانست و تصريح كرد: ما پيروان مكتب امام صادق (ع) هستيم و بايد در چنين وضعيتي به برادر ديني خود كمك كنيم، مگر ما با هم برادر نيستيم، مگر در احاديث نداريم كه از شيعه ما نيست كسي كه به مردم ظلم كند، چرا برخي از افراد از اوضاع موجود سوء استفاده ميكنند و به آن دامن ميزنند، هر كس در هر كسوت كه باشد، اداري باشد، تاجر، كاسب و روحاني باشد و يا كشاورز بايد در اين شرايط هم به دولت و هم به هموطنان ديگر كمك كند.
يار و ياور ديرينه امام راحل و مقام معظم رهبري در ادامه به سالروز تولد حضرت فاطمه معصومه (س) و روز دختران و امام رضا (ع) اشاره كرد و افزود: روزي در اين كشور دختران و زناني بودند كه پنج سال، هفت سال كمتر و بيشتر در خانه ميماندند و بيرون نميآمدند براي حفظ حجاب و ترس از اينكه مبادا ماموري چادر آنها را بردارد و چه خونهايي براي حفظ حجاب ريخته شد.
نماينده ولي فقيه در شهرستان ورامين ادامه داد: حال ما به لطف خداي تبارك و تعالي كشوري به معناي واقعي اسلامي داريم و امروز مملكت ما مانند ماه شب 14 در دنيا ميدرخشد.
وي افزود: كدام كشور رهبري مانند ما دارد، كدام كشور دولتي، ارتشي و سپاهي مانند ما دارد، به خود بباليد، حال در اين كشور متاسفانه شاهديم كه برخي دختران جوان 17، 18 ساله لباسهاي تنگ و كوتاه پوشيده و در حاليكه نيمي از موهاي آنها برهنه است در خيابان قدم ميزنند، بيحجابي گريبانگير جامعه است، گاه ديدم مادري محجبه در خيابان راه ميرود و همراه وي دخترش با حجابي مفتضح است، آخر چرا، اين راهي كه ما ميرويم به كجا ختم ميشود، مگر آن دختر ثمر وجود آن پدر و مادر نيست، پس چرا اينگونه است.
محمودي در پايان اهميت حفظ حجاب و عفاف در جامعه و خانواده را متذكر شده و خطاب به دولتمردان، والدين و تمام نهادها و موسسات مسئول گفت: از وضعيت حجاب در خيابانها بايد خجالت كشيد، روزي در اين مملكت براي حجاب خون داده شده است، چرا اينقدر دختران ما با مكتب اسلام غريبهاند، بايد آنها را به سوي فرهنگ و مكتب مترقي اسلامي سوق دهيم، اگر كوتاهي كنيم بايد پاسخگو باشيم، آخر اين كشور شيعه است و متعلق به ائمه اطهار و اهل بيت (ع)، شيعه يعني پيرو پس بايد پيرو آن بزرگواران باشيم.